درس بیستم: ارتباط اجباری

  ارتباط اجباری (Forced Association)


ابتدا آنچه که قرار است امروز با هم یاد بگیریم را مرور می کنیم.


الگویی که در شکل بالا مشاهده می‌کنید به شکل یک شبکه ظاهر شده است اما هیچ‌کدام از خطوط به هم‌دیگر متصل نیستند و ما فضاهای خالی بین این خطوط را به صورت دایره و یا مربع مشاهده می‌کنیم. در واقع ما این شکل‌های غیرواقعی را به همدیگر متصل می‌کنیم تا مانند یک خیابان این خطوط به همدیگر متصل گردند.

برای ایجاد ایده‌های جدید و اصیل همیشه نیاز است تا مجموعه‌ای از الگوها را در ذهنتان بسازید. یکی از راه‌های انجام این کار ارتباط اجباری بین موضوعات غیرمشابه می‌باشد. وقتی شما این کار را انجام می‌دهید به ایده‌هایی می‌رسید که قبلاً وجود نداشته است.

یکی دیگر از شیوه‌های آشکارسازی خلاقیت و ظاهر ساختن توانایی آفرینندگی افراد، تکنیک ارتباط اجباری است که توسط چالز اس وایتینگ ابداع شده است. در این روش همان گونه که از نامش مشخص است باید بین دو گروه از پدیده‌ها ارتباط اجباری برقرار کرد.

ما ارتباط بین موضوعاتی که می‌دانیم به هم مرتبط هستند را به خوبی متوجه می‌شویم مانند صندلی و میز، نان و کره، برادر و خواهر، معلم و دانش‌آموز، کار و پول.

[restrict paid=true]

در تفکر سنتی ما چیزهایی را با هم در نظر می‌گرفتیم چون یک دلیل برای کنار قرار دادن آن‌ها وجود داشت. ارتباط اجباری به شما این اجازه را می‌دهد تا از ارتباط چیزهایی که خود به خود وجود ندارند، موضوعی جدید را خلق کنید و از این ارتباط به دنبال یادگیری و ظهور پدیده جدید باشید.

به عنوان مثال یک تولید کننده محصولات شیشه‌ای به دنبال طراحی یک فراورده نو و جدیدی است. او برای یافتن این محصول جدید از تکنیک ارتباط اجباری استفاده می‌کند که فهرستی از محصولات ساخته شده از شیشه مانند حباب چراغ، لیوان، آینه، بطری و مانند آن‌ها را تهیه کرده و در مقابل آن‌ها تعدادی از بازی‌های مختلف را می‌نویسد. سپس از اعضای گروهی که برای یافتن محصول گرد هم آمده‌اند می‌خواهد که بین اقلام این دو فهرست رابطه‌ای ایجاد کنند.

گروه ممکن است در این ارتباط به ایده جدیدی در مورد محصول شیشه‌ای برسند، به عنوان مثال می‌توان لیوان‌هایی طراحی کرد که روی آن شکلک‌هایی نقش بسته باشد و می‌توان با آن بازی خاصی را انجام داد یا شیشه‌ای را تولید کرد که در مقابل ضربه‌های توپ مقاوم بوده و نشکند و یا آینه‌ای چند تکه برای سرگرمی بچه‌ها تولید کرد. یا بطری تولید کرد که در هنگام تنیس روی میز سریع بتوان آب نوشید. یا آیینه‌ای طراحی نمود که وقتی جلوی آن می‌روی با لباس فوتبالی ما را نشان دهد. یا لیوانی که وقتی چای در آن ریخته می‌شود صدای بازی پینگ‌پنگ بدهد یا وقتی پر شد صدای سوت داور به صدا درآید.

در تکنیک ارتباط اجباری، شما برای یافتن یک رابطه بین دو زمینه‌ای که با یکدیگر مأنوس و مرتبط نیستند دست به تلاش فکری زده و در این راه به ایده‌ها و نظرات جدیدی دست می‌یابید.

ساختار ذهن به‌گونه‌ای است که اطلاعات به همراه زمینه یا اطلاعات محیط اطرافش در حافظه وارد و ضبط می‌گردد. به عنوان مثال اگر شما به لیست غذا فکر کنید در کنار آن به رستوران، نوشابه، آشپز، بشقاب و اقلام شبیه آن را به خاطر خواهید آورد؛ اما هیچ‌گاه تراکتور و یا ماشین ریش‌تراشی‌تان را به خاطر نمی‌آورید. لذا این تکنیک کمک می‌کند تا اطلاعات از زمینه‌های آن جدا شده و با یکدیگر ارتباط جدیدی را برقرار سازند و چه بسا در این رهگذر بتوان به ایده‌های تازه‌ای دست پیدا کرد.


در این تکنیک به اتصال ذهنی دو موضوع یا دو ایده «ارتباط» گفته می‌شود. به‌طور کلی دو نوع اتصال می‌توان بین موضوعات برقرار کرد. اتصال‌های آزاد و اتصال‌های معمولی؛ اما در این تکنیک بیشتر بر ارتباط‌های آزاد تأکید می‌شود تا ارتباط‌های معمولی.

اتصال آزاد: پیوندی است که موضوعات غیر مرتبط را به یکدیگر متصل می‌کند؛ مانند اینکه هواپیما را به درخت یا کتاب را به تلویزیون مرتبط سازیم. البته به این پیوندها، تداعی‌های دور نیز گفته می‌شود.

اتصال معمولی: پیوندی است که موضوعات نزدیک به هم و مشابه را به هم وصل می‌کند؛ مانند اینکه سوزن را به خیاطی یا گچ تخته سیاه را به مدرسه وصل کنیم.


مثال: یکی از بانک‌ها در بین مدیران خود تکنیک ارتباط آزاد را برای موضوع «سرعت» اجرا نمود و بعد از پیشنهاد‌های کلمات «روباه و هواپیمای جت» از طرف گروه پیشنهاد شد. به دنبال آن پست پیشتاز مطرح گردید و بلافاصله ذهن یکی از افراد متوجه بارکدهای نامه و دستگاه‌های مخصوص خواندن گردید. با عنوان کردن آن، فرد دیگری استفاده از بارکد را برای متقاضیان مسکن مطرح نمود تا به وسیله آن متقاضیان بتوانند هر لحظه با وارد کردن بارکد مخصوص به رایانه از وضعیت خود در پروسه وام مطلع شوند.


تکنیک واژه تصادفی (Random word)

این تکنیک بسیار شبیه ارتباط اجباری است و تنها تفاوتش در این است که به‌جای تهیه لیستی از موضوعات تصادفی تنها به یک واژه یا کلمه اکتفا می‌شود.

در این روش، ارتباط اجباری بین موضوع مورد نظر و یک واژه که به‌طور تصادفی از فرهنگ لغات (یا چیزهایی که در اطرافمان می‌بینیم)، به دست می‌آید برقرار می‌کنیم. انتظار می‌رود حین تلاش برای برقراری چنین ارتباطی، به ایده‌ها و نظرات جدیدی دست یابیم؛ اما در صورت موفق نشدن می‌توان واژه تصادفی دیگری انتخاب کرد.


به عنوان مثال فرض کنید کارخانه تولید سیگار، برای ایده یابی درباره سیگار به واژه تصادفی «قورباغه» برخورد کرده است. با کمی توجه و دقت در خصوصیات، اعمال، صفات، زندگی و … قورباغه می‌توان گفت قورباغه نشانه «جستن» است. پس می‌توانیم سیگاری داشته باشیم که پس از مدت کوتاهی خاموش شود. این سیگار ممکن است از لحاظ پیشگیری از آتش‌سوزی مفید باشد. همچنین می‌تواند باعث شود که افراد سیگاری کمتر سیگار کشیده و دود کمتری ایجاد کنند و ضمناً می‌توان آن را طوری ساخت که دوباره روشن شود.


حال فرض کنید کارخانه تولید کننده تلویزیون قصد دارد با استفاده از تکنیک واژه تصادفی به ایده جدیدی دست یابد. به این منظور فرهنگ لغات را باز کرده و به‌طور تصادفی به واژه «پنیر» می‌رسد. با کمی دقت به حالات، صفات، مزایا، معایب، وضع ظاهری و ترکیبات پنیر می‌توان گفت، چون پنیر دارای سوراخ‌هایی است پس تلویزیون هم باید دارای سوراخ‌هایی باشد و متعاقب آن تلویزیون‌هایی که صفحه آن‌ها بتواند همزمان تصاویر چند کانال را نمایش دهد تداعی می‌کند.


در مثال دیگری فرض کنید که برای ارتقا برنامه‌های تلویزیونی به واژه «جاده» برخورده‌اید در این صورت می‌توان تصور کرد که افراد از طریق جاده‌ها به محل‌های دیگری منتقل می‌شوند؛ لذا می‌توان از اماکن و شهرهای دور دست پخش شود و یا حتی می‌توان برنامه‌هایی خیالی تهیه کرد که بیننده خود را در دنیای دیگری تصور کند. باید توجه داشت که هنگام تفکر و ارتباط دادن موضوع به واژه تصادفی، نباید نگران عملی بودن یا قابل اجرا بودن ایده‌ها بود. بلکه هدف این مرحله، فقط کشف ایده‌های هر چه بیشتر و جدیدتر است نه ارزیابی و قضاوت نسبت به آن‌ها.

اغلب افراد نمی‌توانند تصور کنند که واژه‌ای تصادفی بتواند در حل مسئله‌ای مفید باشد. کلمه «تصادفی» در این تکنیک به این معنی است که واژه انتخاب شده هیچ رابطه خاصی با موضوع مورد نظر نداشته باشد؛ اما با توجه به مفهوم تفکر جانبی و ساختار ذهن به عنوان یک دستگاه الگوساز نامتقارن می‌توان فهمید که چطور و چرا یک واژه تصادفی می‌تواند مفید باشد.

 از آنجایی که ارتباط‌های اجباری نیاز به تداعی‌های دور دارند، با تکرار این تکنیک، قدرت تداعی انسان تقویت می‌شود

برای خلاقیت، رهایی از قالب‌های ذهنی و تولید شقوق مختلف بیشتر، احتیاج به تکنیک‌هایی از این قبیل داریم. تکنیک‌هایی که کمک می‌کنند تا ذهن بتواند از منظری جدید و از زوایای متعدد، با عینک و با چشمانی جدید به مسائل نگاه کرده و کمک کند تا از تفکر عمودی یا منطقی به تفکر جانبی هدایت شویم.


پارادوکس را نیز می‌توان به نوعی ارتباط اجباری به حساب آورد و مهمترین عامل در گشایش فکر خلاق همین پارادوکس است، با استفاده از پارادوکس می‌توانید دو چیز مختلف را که از نظر ظاهر یکسان نیستند و اغلب ضد هم می‌باشند در همان زمان به هم ربط دهید.


حال برای استفاده از این تکنیک‌های جالب نیاز به یک سؤال و یک ذهن گیرنده انعطاف‌پذیر داریم.

فرض کنید پروژه‌ای دارید و در حال کار کردن بر روی آن هستید.

ابتدا ذهن خود را از همه چیز پاک کنید. زمانی را برای استراحت و تمرکز بر روی آن فکر صرف کنید. حال سؤال خود را مطرح کنید.

چطور این پروژه را تمام کنم؟ راه‌حل انجام این پروژه چیست؟ در انتهای پروژه چه اتفاقی می‌افتد؟ چگونه درآمد پروژه را بیشتر کنم؟

چیزی را تصادفی انتخاب کنید. در واقع وسیله‌ای را برای به دست آوردن اطلاعات غیرمنتظره خود انتخاب کنید که هم از قوه تخیلتان استفاده شود و هم خنده دار باشد.

به عنوان مثال همین الآن تلگرامتان را باز کنید، دومین کانال که عضو هستید از بالا را انتخاب کنید، پیام ما قبل آخر آن را نگاه کنید، کلمه دوم آن را یادداشت کنید.

مثل

اینستاگرامتان را باز کنید، اولین کلمه‌ای که مشاهده می‌کنید را یادداشت کنید.

هوشمندانه

کتابتان را باز کنید، صفحه ۵۹ آن بیستمین کلمه آن را یادداشت کنید.

گذشته

سرتان را بالا بگیرید، دومین چیز قرمزی که می‌بینید چیست؟

فرش

اولین فروشگاهی که در مسیرتان هست نگه دارید، اولین چیز سبزی که در آن فروشگاه دیدید را یادداشت کنید.

هندوانه

یک کلمه از پنجمین آگهی تلویزیون را که دیدید یادداشت کنید.

نفیس

با هر شیوه ای که دوست دارید یک کلمه تصادفی را انتخاب کنید.


حالا فکر کنید که این لغت چگونه می‌تواند با مشکل شما ارتباط داشته باشد. تا جایی که نیاز است در موردش فکر کنید. بین مشکل شما به عنوان مثال فروش کم در پروژه مورد نظرتان با لغت تصادفی به عنوان مثال خرگوش چه ارتباطی می‌توانید برقرار کنید؟ وظیفه الآن شما پیدا کردن این ارتباط است.

ما انسان‌ها در یافتن الگو‌ها و معانی دنیای اطرافمان بسیار توانمند هستیم؛ بنابراین هر راه‌حلی را که پیدا کنید باعث افزودن اطلاعات و راهنمایی در جهت حل مشکل خواهد شد.

برای برقراری این ارتباط باید خلاق باشید و به بیش از یک پاسخ فکر کنید؛ به دنبال جواب‌های دوم و سوم و چهارم بروید. می‌توانید از استعاره کمک بگیرید. از راه‌های غیر معمول استفاده کنید.

به کلمه‌ای که انتخاب کرده‌اید خوب فکر کنید. بگذارید تا جرقه‌هایی در ذهن شما بزند. این راه‌حل‌ها عوامل دیگر را تحریک می‌کنند و باعث به وجود آمدن ایده تازه می‌شوند.

مهم نیست که چقدر این ارتباطی که برقرار می‌کنید واقع‌گرا یا منطقی باشد، مهم این است که این کلمه بتواند شما را به جایی برساند.

اکثر لغت‌ها زود به نتیجه می‌رسند ولی گاهی به یکی از آن‌ها نگاه می‌کنید و به فکر فرو می‌روید، فکر می‌کنید که آن لغت ارتباطی با مشکل شما ندارد و وسوسه می‌شوید که آن را کنار بگذارید و لغت دیگری را انتخاب کنید اما این کار را به هیچ وجه نکنید! سعی کنید تا ارتباطی را بین آن‌ها بیابید. باور کنید که یک راه‌حل با هر چیز دیگری با هم در ارتباط هستند و می‌شود بین آن‌ها ارتباط برقرار کرد.


به عنوان مثال کتاب مدیریت زمان مورچه‌ای را ما با استفاده از این روش یعنی واژه تصادفی تهیه کردیم. روش فوق‌العاده‌ای است که حتماً از آن در زندگی‌تان استفاده کنید و نتایج فوق‌العاده آن را مشاهده کنید.


حال نوبت این است که یک بانک ایده درست کنید.

یک جعبه کفش یا جعبه شیرینی پیدا کنید، آن را به سلیقه خودتان تزئین کنید و اسم آن را جعبه‌سحرآمیز بگذارید:

در این جعبه تبلیغات جذاب، نقل قول‌ها، طرح‌های جالب، سؤالات، عکس‌ها، خط‌کشی‌های زیبا، کلماتی که ممکن است جرقه‌ ایده‌ای را بزند و هر چیز مفید دیگری که برای خلق ایده‌تان پیدا می‌کنید در این جعبه قرار دهید.

وقتی دنبال ایده‌ برای یک مسئله جدید می‌گردید به سراغ این جعبه بیایید، آن را تکان دهید و به صورت تصادفی دو یا تعداد بیشتری آیتم از داخل جعبه بردارید و ببینید چگونه می‌توانید آن را به مسئله مورد نظرتان ارتباط دهید.

اگر ایده‌های بیشتری می‌خواهید می‌توانید از آیتم‌های دیگر داخل جعبه نیز استفاده کنید اما این نکته را در نظر داشته باشید که هر کلمه یا تصویری که از جعبه بیرون آمد باید از آن ایده‌ای استخراج شود و به خود نگویید که این یکی را داخل جعبه می‌گذارم و یکی دیگر بر میدارم. این کار را اصلاً انجام ندهید.


حلقه شانس

حالا به سراغ حلقه شانس می‌رویم که من خیلی این روش را دوست دارم. در ادامه با هم با حلقه شانس آشنا می‌شویم.

 ابتدا برای استفاده از حلقه شانس باید دو عدد تاس تهیه کنید.

  1. چالش و مسئله‌ای که قصد حل آن را دارید یادداشت کنید.
  2. دایره‌ای مانند ساعت دارای اعداد ۱ تا ۱۲ بکشید. (مثل شکل زیر)
  3. ۱۲ ویژگی خاص در مورد موضوع مورد نظرتان را جلوی اعداد ۱ تا ۱۲ یادداشت کنید.

ویژگی‌های مشترکی را که می‌توانید در نظر بگیرید شامل ساختار، شکل، رنگ، طعم، بو، بازاریابی، فروش، ساخت، زمان، مسئولیت‌ها، سیاست‌ها و … می‌باشد.

  1. ابتدا یکی از تاس‌ها را انداخته و اولین ویژگی را برای تمرکز به آن انتخاب کنید.
  2. سپس دو تاس را با هم انداخته و یک ویژگی دیگر را انتخاب کنید.
  3. با استفاده از تکنیک ارتباط آزاد ویژگی‌های انتخاب شده را هم به صورت جداگانه و هم به صورت ترکیبی استفاده کنید.
  4. از ارتباط به دست آمده استفاده کنید و آن را با مسئله و چالش مورد نظرتان مرتبط کنید. از خودتان بپرسید:
  • چه ارتباطی را می‌توانم درست کنم؟
  • ارتباط به دست آمده چه چیزی را به من یادآوری می‌کند؟
  • چه شباهت‌هایی بین ارتباط به دست آمده وجود دارد؟
  • رابطه بین مسئله مورد نظر و ارتباط به وجود آمده چیست؟
  • آیا بینش جدیدی وجود دارد؟

یک آژانس تبلیغانی می‌خواست یک کمپین تبلیغاتی جدید برای یک شرکت هواپیمایی ایجاد کند، برای این منظور آن‌ها از حلقه فرصت استفاده کردند.

مدیر خلاق تاس را انداخت و در ابتدا عدد ۴ یعنی سبز به عنوان اولین ویژگی انتخاب شد و برای بار دوم عدد ۹ یعنی موبایل به عنوان ویژگی دوم انتخاب شد.

او ابتدا از سبز شروع کرد: چمن سبز، چشم‌ سبز، زمرد سبز، مسافرت، توریست، نخود فرنگی، جزیره سبز، پول، سیب سبز و چند ایده دیگر.

سپس چشم سبز، توریست و مسافرت را با هم ترکیب کرد و یک ایده برای کمپین ایجاد کرد.

ایده: افرادی که دارای چشم سبز هستند ۵۰ درصد تخفیف در کرایه‌شان بابت مسافرت به جزایر کارائیب دریافت می‌کنند. (شرکت هواپیمایی امیدوار بود مردم زیادی چشم سبز نباشند. 😉)

پیدا کردن ایده با استفاده از حلقه فرصت یک حس فوق‌العاده به انسان می‌دهد می‌توانید آن را امتحان کنید.

یکی از مسائلی که با آن مواجه هستید را بیان کرده و با استفاده از سه تکنیک بالا یعنی ارتباط اجباری، واژه تصادفی و حلقه شانس برای آن ایده های مختلف را پیدا کنید.


    [/restrict]