سخن آخر
استاد رو به شاگردش کرد و پرسید: «با این ایدههای جدید چه میکنی؟»
شاگرد جواب داد: «هنوز تصمیم نگرفتهام! ولی خود را آماده میکنم که کاری با آنها انجام دهم.» استاد بلند میشد و گفت «افکار بزرگ هستند، اما اگر از آنها استفاده نکنی بیارزش میشوند. حالا باید فکرت را عملی کنی.»
گاهی برای عملی کردن ایدههایتان باید ناراضی باشید!
از فردی پرسیدند چرا از ۱۵ ساعت کارت را صرف فکر کردن میکنی؟
جواب داد «چون از همه چیزهای موجود در اطرافم ناراضی هستم!» نارضایتی میتواند برای فرایند خلاقیت مفید باشد. در غیر اینصورت آن تلنگری که در مشکلات و فرصتها نهفته لازم است، از بین میرود.
در زندگیتان از چه چیزی ناراضی هستید؟ چه کار میخواهید با آن کنید؟
برای هدفهایتان نقشه بکشید.
هدف شما چیست؟ به کجا میروید؟ چه کاری را میخواهید انجام دهید؟ میتوانید آن کار را در دو جمله بیان کنید؟ میتوانید نقشهای را رسم کنید که کجا نیاز دارید بروید و چه چیزهایی را برای انجام آن لازم دارید؟ میتوانید رسیدن به هدفتان را برای خودتان تصور کنید؟
جرقهای ایجاد کنید.
تا زمانی که اقدام نکنید، موفق نمیشوید. تا زمانی که تور را در آب نیاندازید، نمیتوانید ماهی بگیرید. نمیتوانید اندیشههایتان را به واقعیت تبدیل کنید مگر اینکه جرقهای به آن بزنید. بسیاری از اهداف شخصی ما در انتظار آمدن آن شنبه کذایی، آن اول ماه لعنتی گیر کردهاند و هیچ وقت هم نمیآیند و به خودمان میگوییم روزی آن را انجام خواهم داد.
یا زندگی را با کارهایی که نمیخواهید انجام دهید رها کنید یا اینکه بلند شده و دست به کار شوید. اگر میخواهید خواننده شوید، بروید و خواننده شوید. برای دوستانتان بخوانید. صدای خودتان را ضبط کنید، از نرمافزارهای مختلف کمک بگیرید. مهم این است که همین الآن شروع کنید.
به نظر شما ۳ عاملی که شما را به هدفتان میرسانند چه عواملی هستند؟
بهانه تعطیل
وقتیکه کورتز اسپانیایی کشتیاش به ورکروز رسید. اولین کاری که کرد کشتیاش را سوزاند. سپس به همراهانش گفت «یا بجنگید یا اینکه بمیرید.» سوزاندن کشتی انتخاب سوم را که رفتن به اسپانیا بود منتفی کرد. گاهی لازم است به جای اینکه با اولین ایده دست به عمل بزنیم. بهانههای سر راهمان را کنار بگذاریم چون با کنار گذاشتن آنها خلاقیت بیشتری به بار میآید.
موقعی که مهار نفس به میان میآید ما همگی وکلای خوبی برای یافتن راههای گریز هستیم.
سه عاملی که باعث میشود به هدفهایتان نرسید چه هستند؟ چگونه این بهانهها را از سر راه برمیدارید؟
چیزی را در معرض خطر داشته باشید.
فروش ماهی یخزده همیشه همره با مشکل بود چون آن را بیمزه میکرد. به همین دلیل شرکت سعی کرد با نگهداشتن ماهیها در مخازن آب تا زمان فروش آنها را نگه دارد ولی بیفایده بود. شخصی یک پیشنهاد جالب ارائه کرد: ماهی شکارچی را در بین آنها بیاندازید. این فکر با موفقیت توأم شد. چون باعث میشد که ماهیها در حرکت باشند و خاصیتشان را حفظ کنند.
گاهی باید به اصطلاح زور بالای سرمان باشد و یا اجباری ما را مجبور به کار کردن کند. چیزی را مانند پول یا شهرت را در معرض خطر قرار دهید تا انگیزهای برای ساخت افکار سازنده داشته باشید.
شما چه چیزی را در معرض خطر قرار میدهید؟
حمایت کردن
وقتیکه در اطرافتان حمایت وجود داشته باشد و انتظار افکار جدید را هم داشته باشید خلاقیت تقریباً راحتتر میشود. به این فکر کنید که چگونه میتوانید یک سیستم حمایتی برای خود ایجاد کنید.
فروش
در صفحه آگهی روزنامهای آمده است: «اگر در اندیشهای خلاقیت نباشد، فروشی هم به وجود نمیآید.»
فکر شما میتواند بهترین ایده دنیا باشد ولی اگر نتوانید از آن بهرهوری کنید راه به جایی نمیبرید. سه دلیلی را که دیگران از شما ایده و یا محصولی را میخواهند چیست؟ چه سودی را در بر دارد؟ چه چیز بالقوهای را در خود دارد؟
چگونه میتوانید ایدههایتان را در نظر دیگران جالبتر کنید؟
شجاع باشید.
یکی از گاو بازها میگوید «جنگ با گاو نر وقتی که از آن نترسید مهم نیست و نجنگیدن با گاو نر به دلیل ترس باز هم چیز مهمی نیست. ولی جنگ با گاو نر وقتیکه از آن بترسید مهم است.»
چه چیزی به شما شجاعت میدهد که طبق خواستههایتان عمل کنید؟ داشتن نقشه؟ شجاعت؟ ایمان قلبی؟
کارهای خود را زمانبندی کنید.
استیو کرمن معتقد است که بهترین فکر در آخرین لحظه به وجود میآید؛ یعنی زمانی که مجبورید کار لازم را انجام دهید.
دقیقاً چه زمانی را برای پایان برنامههای خود تعیین میکنید؟
مبارزه کنید.
مربی مدرسه روی بلیتزر میگوید: «تنها کسی که میخواهد عوض شود بچهای است که زیرش را خیس کرده است.»
دو قاعده عمده زندگی به این صورت است که اول تغییر غیرقابل اجتناب است. دوم اینکه هر کسی در مقابل تغییر مقاومت میکند.
اکثریت مردم برای دور ماندن از ایدههای جدید مقاومتهای خاصی را نشان میدهند؛ بنابراین مجبورند که با آنها بجنگند و برای اینکه ایدهها را به واقعیت تبدیل کنند هر کاری را که لازم باشد انجام دهند. این عمل گاهی به معنی جنگ با روشهای گذشته و رودررو شدن با موانع است.
انتظار چه نوع مقاومتی را در مقابل اثبات ایدهتان دارید؟ چگونه بر آنها غلبه میکنید؟ میل دارید چه کاری را انجام دهید که ایدهتان عملی شود؟
پیگیر و سمج باشید.
روزی دو قورباغه در سطل خامه افتادند. قورباغه اولی دید هیچ راهی وجود ندارد که بتواند پایش را روی خامه نگه دارد و تقدیر را پذیرفت و سرانجام غرق شد.
قورباغه دوم این روش را نپذیرفت. شروع کرد در درون محلول تکان خوردن و هر کاری را که از دستش برمیآمد انجام داد تا بتواند شناور بماند. تکانهای زیاد او باعث شد تا خامه تبدیل به کره شود. آنوقت توانست که به بیرون بپرد.
شما چقدر در زندگیتان مصر هستید؟
عضله ریسکتان را تقویت کنید.
همه دارای عضله ریسک هستند. با ایجاد افکار جدید این عضله را فرم میدهید. اگر آن را تقویت نکنید ضعیف میشود و دیگر قادر به استفاده از آن نخواهید بود. سعی کنید حداقل یک بار در هفته ریسک کنید.
امروز عضله ریسکتان را چگونه تقویت میکنید؟ به دستور جدید عمل کنید. به ایده جدید اهمیت بدهید. مشکلاتتان را از راه خارج از رشته تحصیلتان حل کنید.
شما چقدر در زندگیتان اهل ریسک هستید؟
شاگرد پس از شنیدن توصیههای استاد گفت: «برای تمامی این درسها متشکرم. ممنونم که این جرقههای ذهنی اضافی را هم به من نشان دادید. الآن میروم و افکارم را به عمل تبدیل میکنم.»
استاد گفت: «قابلی ندارد. فقط یک نصیحت دیگر مانده که باید به تو بدهم»
بعد از اینکه فکرت را به کار بردی به خودت آفرین بگو. بعد برو به دنبال خلق ایده دیگر
امیدوارم از این دوره مقدماتی، راضی بوده باشید و توانسته باشم نگاههتان به زندگی را حداقل کمی تغییر دهم. خلاقیت موهبتی بینظیر از جانب خداوند است که به همه انسانها داده شده است.
(اگر انتقاد یا پیشنهادی در مورد این دوره دارید با ایمیل زیر با بنده در ارتباط باشید، با کمال میل پذیرای نظرات و پیشنهادات سازنده شما هستم.)
site@metakhalagh.com
به زودی در دوره بعدی خلاقیت به سبک مِستِرخلاق با روشهای پیشرفتهتر و تکنیکهای جذاب دیگری کنار شما خواهم بود. روز و روزگارتان خلاق باد.
ارادتمند شما محمد مهدی دهقان
[/restrict]