منتظر معجزه باشید!
آیا تاکنون تصمیم گرفتهاید بیست کیلو وزن کم کنید ولی فقط ده کیلو از دست بدهید؟ آیا تصمیم گرفتهاید ۵۰۰ میلیون تومان بدست بیاورید ولی فقط به ۱۰۰ میلیون تومان دست یابید؟ آیا تا به حال خواستهاید که یک بیامدبلیو داشته باشید ولی هنوز ماشین دست دومی را میرانید؟
علت تمام این موارد، باورهای محدود کنندهای است که به شما میگوید چه کاری محتمل است و نه ممکن!
اگر منتظر معجزهای هستید که هر لحظه از راه برسد و زندگی شما را متحول کند، باید بتوانید بر افکار و باورهای محدود کننده خود غلبه کنید. اگر مایل نباشید به درون نگاه کنید و خود را از باورهای محدود کننده رها سازید، هرگز به وسعت و فراوانی معجزاتی که در انتظارند تا در زندگی شما اتفاق بیافتند، پی نخواهید برد! بدون شک در حال حاضر رویدادهای معجزه آسا هرروز در زندگیتان اتفاق میافتد. تلفنی از جانب دوستی که مدتی است از او بیخبر بودید، معماری که پس از خرابی نرده منزلتان به طور تصادفی در خواربار فروشی میبینید یا باز پرداختی از جانب دکترتان برای اضافه پرداختهایی که انجام شده، همه معجزات کوچک هستند. رویدادهای کوچکی که هرروز در زندگیتان اتفاق میافتند، توسط شما جذب و جلب شدهاند، البته اگر بخواهید متوجه آنها باشید. بیشماری از مردم این اتفاقهای کوچک را نادیده گرفته یا به حساب همزمانی میگذارند. هر اسمی میخواهید روی آنها بگذارید ولی آنها اتفاق میافتند و اگر اجازه بدهید معجزات بزرگتری را هم میتوانید به زندگی خود جلب کنید!
برای بسیاری از افراد کار سادهای است که بگویند چیزی میخواهند، مایل هستند ثروتمند باشند، ماشین آخرین مدلی برانند یا خانه بزرگی در نوک تپه داشته باشند ولی در درون، در زندان باورهای محدود کنندهای هستند و پیوسته یک رشته صحبتهای منفی عنوان میکنند نظیر: من شایستگی ثروتمند شدن را ندارم، ثروتمندان دزد هستند، ماشین آخرین سیستم موجب مرگ من میشود، همسرم تصور میکند من به بحران میانسالی دچار شدهام، اگر خانه بزرگی بخرم همه میخواهند از من پول قرض کنند یا اگر پول زیادی داشته باشم احساس گناه میکنم که دیگران پول کافی ندارند.
باورهای منفی نشان دهنده باورهای محدود کنندهای هستند که در ذهن شما وجود دارند. اگرچه ادعا دارید که مایلید ثروتمند باشید، باورهای محدود کننده مانع از جذب ثروت به سوی شما میشوند. آنها به صورت چیزی در میآیند که “ضد تصمیم” نامیده میشود. اگرچه میگویید مایلید در زمینه خاصی پیشرفت کنید، ولی چند تصمیم شما را از رسیدن به هدف باز میدارند. بنابراین، وزن کمی از دست میدهید، پول کمی به دست میآورید و ماشین دست دومی را میرانید.
تعدادی از این ضد تصمیمها عبارتند از:
من به حد کافی خوب نیستم
بسیاری از ما روزهایی را به یاد داریم که در حیاط مدرسه ایستاده و منتظر بودیم تا به عنوان عضو تیم انتخاب شویم و اگر انتخاب نمیشدیم، احساس حقارت میکردیم. این فرایند مکرراً در طول زندگی اتفاق میافتد؛ شغلی که به دست نیاوردیم، رابطهای که به شکست منجر شد، اطلاعیهای از شرکت برق که به زودی برق شما قطع میشود و … وقتی این حوادث اتفاق میافتند، به سختی میتوان احساس خوبی داشت. متأسفانه وقتی تصمیم میگیرید زندگی خودتان را تغییر بدهید، فکرهای مزاحم به سراغتان میآیند. صدایی درونی به شما میگوید شما به حد کافی خوب نیستید و این زمانی است که تمام قدرت خود را برای رسیدن به هدف به کار میبرید. این کار نظیر کار همزمان یک پا روی گاز و یک پا روی ترمز داشتن است.
هیچ کس مرا دوست ندارد
همه افراد نقطه ضعفهایی دارند و عدهای از افراد خیلی تمایل دارند که در بدترین شرایط آنها را خاطر نشان کنند. ممکن است بر این باور باشید که خوب صحبت نمیکنید یا رفتار بسیار خوبی ندارید و یا احساس کنید مورد علاقه دیگران نیستید. کار راحتی است که تصور کنید هیچ کس شما را دوست ندارد و به همین دلیل با افراد معاشرت نکنید. چون تصور میکنید شایستگی داشتن دوستان یا رابطه خوبی را ندارید، کوششی در تحقق این هدف نمیکنید و برای همین به نتیجهای نمیرسید. وقتی به این واقعیت برسید که این طرز فکر واقعیت ندارد، میتوانید گامهایی خلاف جهت بردارید.
دوست ندارم طرد شوم
این یکی از ضد تصمیمهایی است که روی افراد از هر قشر و طبقهای تأثیر میگذارد. این خصوصیت در شاگردی که ترس دارد از معلم درخواست کمک کند و سرکارگری که ترس دارد از کارگر دیگر کمک بخواهد و به ویژه در مردی که قصد دارد از دختری تقاضای ازدواج کند، مشاهده میشود. هیچ کس از طرد شدگی خوشش نمیآید ولی ترس از طردشدگی اغلب بزرگتر از اتفاق طبیعی است. شما فقط میتوانید تصمیم بگیرید و اجازه ندهید که این طردشدگی در نقشههای شما خللی وارد کند.
این غیرممکن است
چیزهایی هستند که میسرند و چیزهایی هستند که تصور میکنیم برای ما ممکن باشند. اینها اغلب بسیار متفاوت هستند. ضمن درک این واقعیت که هدفهای مورد نظر شما برای زندگی، به طور مکرر توسط عدهای دیگر دنبال شده و به موفقیت انجامیده امکان دارد تحقق این هدفها برای شما ناممکن بیایند. شما به حد کافی احساس خوب بودن نمیکنید. این احساس سبب میشود اهداف یا وظایفی که در زندگی دارید را در فهرست «میتوانم انجام بدهم» یا «نمیتوانم انجام بدهم» قرار دهید. این کار به طور خودکار در سطح نیمه هوشیار اتفاق میافتد و اغلب سبب میشود شما عقیدهای را حتی پیش از در نظر گرفتن آن رد کنید.
دیدگاه تونلی داشتن
افرادی با این خصوصیت بر این باورند که برای یک مشکل خاص فقط یک راه حل وجود دارد یا فقط یک روش برای انجام وظیفه معینی وجود دارد. برای نمونه ممکن است بر این باور باشید که تنها راه پول در آوردن این است که تحصیلات خوبی داشته باشید تا شغل خوبی به دست آورید. راهتان را به جاده ترقی باز کنید، ولی بسیاری از افرادی با این خصوصیت بر این باورند که برای یک مشکل خاص فقط یک راه حل وجود دارد یا فقط یک روش برای انجام وظیفه معینی وجود دارد. برای نمونه ممکن است بر این باور باشید که تنها راه پول در آوردن این است که تحصیلات خوبی داشته باشید تا شغل خوبی به دست آورید. راهتان را به جاده ترقی باز کنید، ولی بسیاری از افرادی که برای خودشان کار میکنند کسانی هستند که پول بسیار خوبی به دست میآورند. اگر پاسختان این است که «درست است ولی …» در آن صورت شما این ضد تصمیم را دارید و بر این باور هستید که فقط یک راه برای تحقق هدف شما وجود دارد و آن راه هم باید کاملاً ویژه باشد. این طرز فکر همه راههای دیگری را که ممکن است عملی باشند، محدود میکند. شما در واقع میگویید روشهای دیگر برای اشخاص دیگری ممکن و شدنی هستند و به دلایلی در مورد شما عمل نمیکنند.
این روش در هر صورت مؤثر واقع نمیشود
این یکی از زیان بخشترین ضد تصمیمهایی است که ممکن است شخصی داشته باشد و متأسفانه بسیار رایج است. اینها افرادی هستند که همیشه بدترینها را میبینند و میخواهند بدون اینکه امیدی به دل راه دهند، خود را حمایت کنند. این افراد اغلب بر این باورند که صرف نظر از هر کار که انجام دهند، شکست خواهند خورد. بنابراین، تلاشی نمیکنند و سعی و آزمایشی هم نمیکنند. این افراد شکست میخورند ن به دلیل اینکه شکست خوردن اجتناب ناپذیر بوده، بلکه به این دلیل که آنان بر این باور بودند.
من آدم ویژهای نیستم
این ضد تصمیم، باوری ابتدایی است مبنی بر اینکه موفقیت نیاز به کیفیت ویژه دارد که شما فاقد آن هستید. شما این احساس را دارید که آدمی معمولی هستید و خود بزرگ بینی است اگر انتظار چیز بزرگی را داشته باشید. این باور که شما فرد انتخاب شده نیستید به شما اجازه میدهد که از مسئولیت گزینش انتخابهای درست فرار کنید. شما نهایتاً مسئول موفقیت خود هستید، ولی با این ضد تصمیم برایتان راحتتر است که کسی یا چیزی را مقصر جلوه دهید تا انتخابهای لازم را برای رسیدن به موفقیت برگزینید.
فراموش نکنید که: این شما هستید و همیشه هم شما بودهاید! شما هستید که تصمیم میگیرید شایستگی چه چیزی را دارید و این شمایید که تصمیم میگیرید چه نقطه نظری نسبت به زندگی داشته باشید و شمایید که مسبب شکست یا موفقیت خود هستید. تا زمانی که شما باورهای محدود کننده خود را مهار نکنید، معجزهای در زندگی شما اتفاق نخواهد افتاد!
برگرفته از کتاب منتظر معجزه باشید (رازی گمشده برای رسیدن به موفقیتی شگفتانگیز)/ نویسنده جو ویتال/ مترجم توراندخت تمدن
مطالعه بیشتر