هنوز برای داشتن یک اَبَرشغل قانع نشدهاید!؟
هیچکس به شما اَبَرشغلی را پیشنهاد نمیکند!
این خود شما هستید که آن را با کاوش در مشکلات و فرصتهای تازه، اختراع میکنید. داستانی وجود دارد از کسی که واقعاً این کار را انجام داد.
به اطرافش نگاهی انداخت و دریافت که تعداد زیادی از همسایگان با ویروسها و پیچیدگیهای فزاینده سیستمهای عامل، مشکل دارند. آنها از او میپرسیدند که آیا میتواند کمکی بکند؟ پس او بلافاصله یک شغل جدید ایجاد کرد: او میتوانست پزشک رایانهها شود!
اول این که آقای مشاور به این نکته پی برد که در شرکتهای بزرگ، انعطافپذیری و امنیت خاطری که او میخواهد، وجود ندارد. بنابراین، شغل کارمندی را رها کرد و به خوداشتغالی روی آورد. منتظر باشید که این اتفاق برای شما هم در آینده بیافتد: چتر حمایتی سازمان یا شرکتی که در آن کار میکنید، در آینده چندان قابل اطمینان نخواهد بود و باید فکری به حال روزهای بارانی خود بکنید!
نکته دوم این است که وقتی آقای مشاور با رکود کسب و کارش روبرو شد، دوباره از پایه شروع کرد و خلاقیتش را به کار انداخت. او پرسید: “من چرا اینجا هستم؟ در انجام چه کاری خوب هستم؟ چه مشتریان جدیدی به من نیاز دارند؟” و به دنبال همین پرسشها بود که مسیر شغلی جدیدی را پیدا کرد.
همچنان که تحولات فنی، اقتصادی، و اجتماعی سرعت میگیرند، ما مجبور میشویم مهارتهای اندیشیدن و بازآفرینیمان را نیز نوتر کنیم.
نکته سوم اینکه شغل جدید او، شغلی از پیش شناخته شده و مصوب نبود. در هیچ دیکشنری اقتصادی، شما “پزشک رایانه” را پیدا نمیکنید. امروزه دورنمای فرصتهای شغلی به قدری سریع تغییر میکند که دیدهبانهای دولتی و یا حتی شرکتهای بزرگی را که معروف به ابداع شغلهای جدید هستند، جا میگذارد.
بهترین فهرست مشاغل، موتورهای جستوجو و اخبار روزانه است.
و بالاخره نکته چهارم اینکه آقای مشاور در خط مقدم ذهن و رفتارش، مسئولیتپذیرانه عمل کرد. کلید موفقیت او در نقش یک پزشک رایانه، قابل اعتمادبودن بود. او میگوید: “مردم به این دلیل به من مراجعه میکنند، که نه فقط میتوانم رایانههایشان را درست کنم، بلکه به این خاطر که من از آن آدمهایی هستم که اگر یک وقت با خانوادهشان در منزل تنها بمانم، نگران نخواهند بود.“
ادامه دارد …
اگر مقاله های قبلی مربوط به اَبَرشغل ها را نخوانده اید، از طریق لینک های زیر آن ها را مطالعه کنید.